امروز با چند انگیزه به بازدید از مرکز خدمات وقت زندگی رفتم:
با آدم های جدید و پر انگیزه آشنا بشم
یک مسیر جدید رو به دانشجویان رشته بهداشت عمومی نشان بدهم
راهی باز کنم برای مراقبین خانوادگی سالمندان تا در آینده بتونن با خدماتی که در سطح هرمون وجود داره آشنا بشن و ازش استفاده کنن
و خدا رو شکر …امروز …
تجربه ای بود ناب، شیرین، به یادماندنی و آموزنده
در محیطی گرم و صمیمی در مرکز خدمات جامع توانبخشی روزانه وقت زندگی
امروز یادگرفتیم:
مرکز مراقبت سالمندان میتونه یه محیط سرد و یخ نباشه،بلکه گرم ، صمیمی، تعاملی باشه
باید قالب های ذهنیمون رو بشکنیم و پیش قضاوت نکنیم
مشکلات سالمندان را از زاویه دید همدیگه ببینیم
ایده های دیگران رو برای حل مشکلات بشنویم و هر کدومشون رو یه فرصت ببینیم
به خرد جمعی احترام بذاریم
توانا شدن و مهارت آموزیه که آینده ما رو میسازه
قدر حرکت، صدا، ذهن، طعم، دیدن، حس کردن و … رو بدونیم و برای سالمنگه داشتن ، حفظشون، تلاش جمعی کنیم
با توانمند سازی سالمندان کنونی و آینده، نگاه جامعه را از سالمندان به عنوان انسانهایی از کار افتاده، ناتوان، بیمار، غیر موثر و غیر مفید، وابسته، سربار و … به سوی افرادی توانمند تصحیح کنیم
حضور جوانها و نسل جدید کنار سالمندان در برنامه های ارتقاء سلامت، توانمند سازی هر دو گروهه
مهارت آموزی نیازمند صبر و تکراره
با این دو عنصر سالمندان از پس کارهایی بر میان که شاید جوانها بدون انها نتوانند …
با تشکر از سالمندان عزیزی که با لبخندهاشون، ما رو در بین خود پذیرفتند
خانم آشوری و همکارانشون در مرکز
و جناب آقای آقا میرزایی از گروه همفکری سالمندی