ذهنیت های مقابله ای ناکارآمد

۱۴ اسفند ۱۴۰۰

جمله روز: درد های خود را به توانایی تبدیل کنید.

در جلسه ۱۴ اسفند از مراقبین پرسیده شد با توجه به جلسات قبلی و فایل های صوتی و تصویری آموزشی ، آیا توانسته اند به شناخت بهتری از خود برسند و اینکه با طرحواره ها( تله های زندگی) خود آشنا شده اند یا نه و از چه ذهنیت مقابله ای ناکارآمدی استفاده می کنند.

اغلب مراقبین موافق بودند که به شناخت بیشتری از خود دست یافته اند، آنها تا حدودی سبک های مقابله ای خود و علت تکرار شدن بعضی کنش و واکنش های اطرافیان را در زندگی خود را مورد بررسی قرار داده بودند.

 

خانم آقایانی کارشناس سلامت روان گفتند ما از هر سه سبک ناکارآمد تقریبا استفاده میکنیم و البته هیچکدام خوب نیست و برتری بر دیگری ندارد. روش درست برای روبه رو شدن با مسائل حل مسئله، جراتمندی، پذیرش  صبوری ، مهربان بودن است. برای آنکه بتوانیم آنها را تغییر دهیم نیاز است که بدانیم از این سبک ها استفاده می کنیم.

 

خانم آقایانی در ادامه پرسیدند در دوره چه چیزی را آموختید ، کدام ویژگی های خود را شناختید و برای آن چه انجام دادین؟

مراقبین به مواردی اشاره کردند:

  • جرات نه  گفتن و تسلیم نشدن
  • برای خود وقت گذاشتن
  • به  گذشته فکر کردن و احساس پشیمانی نداشتن
  • تغییرات در خانواده مانند گرفتن کمک از اعضای خانواده – عدم احساس قربانی بودن
  • عدم نیاز به تایید دیگران

 

علاوه بر این اشاره کردند نیاز است روی مواردی کار کنند:

  • از سر درگمی بیرون بیایند
  • بدون احساس ترس با اعضای خانواده صحبت کنند و احساس خود را بیان کنند و در جاهایی که نیاز به تصمیم دارند، دچار ترس نشوند
  • پس از صحبت با دیگران، دچار احساس پشیمانی نشوند
  • وقتی با وجود خدماتی که ارائه می دهند،  وقتی سالمندان برای بیماری و یا اتفاقات ناخوشایند اطرافشان به دنبال مقصر هستند نسبت به خود احساس بدی نداشته باشند

 

کارشناسان در این زمینه گفتند:

تشخیص درست تله زندگی مرحله اول تغییر است. سردرگمی میتواند شروع یک تغییر باشد به شرط اینکه بتوانیم آن را حل کنیم. باید تعادل رو برقرار کنیم و فراموش نکنیم که رفتار متعادل داشته باشیم.

هر تصمیمی هم جنبه ی مثبت و هم منفی دارد. هیچ تصمیمی همیشه صد درصد خوب نیست. می بایست با تحقیق و بررسی تصمیم بگیریم و از تنبیه و قضاوت دیگران نترسیم. تصمیمات جمعی که با هم فکری همه گرفته میشود، معمولا بهتر است ، چون جوانب موضوع از دیدگاه های مختلف بررسی می شود، همه در آن تصمیم دخیل و مسوول  هستند. کسی هم در صورت بوجود آمدن عواقب ناخوشایند مقصر قلمداد نمیشود و بعد از تحقیق و فکر کردن، هر اتفاقی که افتاد مسوولیتش رو باید بپذیریم . وقتی ما بهترین تصمیم را با توجه به شرایط و تحقیق  گرفتیم پس مقصر هم نیستیم … چون تلاش خود را کرده ایم.

احساس گناه یا ترس بعد از یک تصمیم و یا صحبت کردن نشان میدهد که والد القاکننده ی گناه درما فعال است

این شیوه ای است که یا والدین  ما انجام میداده اند یا احساس گناه را با کلمات و رفتارهایشان به ما القا کرده اند.

کمک کردن و کنار والدین بودن نباید با احساس گناه باشد. انجام وظایف‌ فرزندی کار درست و خیرخواهانه ای است  ولی احساس گناه  باعث بالا رفتن توقعات از خود می شود؛ و این یعنی نمیتوانیم خود را ببینیم و بعد از گذشت چند وقت حس بازنده بودن و غم سراغ ما می آید. ما باید هر کاری که لازم است برای مراقبت انجام بدهیم ولی خود را فراموش نکنیم. اگر کار درستی انجام میدهیم یا از خود محافظت میکنیم خود رو تشویق کنیم.

نباید تصمیم بیگیریم که خدمات خود را بیشتر کنیم و از نیازهای خود بگذریم چون این موضوع میتواند در دارز مدت باعث عصبانیت یا حس بی ارزشی ما شود.

در ادامه خانم رحیمی پرسیدند به نظر شما چه کاری باید انجام دهیم تا از الگوهای تکرار شوند و تله هایی که ما را گیر انداخته اند، خارج شویم؟

مراقبین گفتند:

با خود مهربان بودن و به خود ارزش دادن، و قدمهایی برای بر آوردن کردن رویاها و آرزوهایمان می تواند کمک کننده باشد.

و در جمع شرکت کنندگان به این نتیجه رسیدند که : مهربان بودن با خود به معنی نامهربانی کردن با دیگران نیست. مهربانی با خود یعنی اینکه خواسته ی ما در اولویت اول باشد و به فکر رضایت و تایید دیگران نباشیم. تعادل را برقرار کنیم . خودخواهی را با مهربانی به خود اشتباه نگیریم. خدمت افراطی به دیگران را به خاطر پر توقعی شان با مهربانی کردن اشتباه نگیریم.

 

خانم رحیمی پرسیدند چه چیزی می تواند مانع تغییرات باشد؟

مراقبین جواب دادند: اینکه به یک سبک زندگی عادت می کنیم و نمی خواهیم آن را تغییر دهیم و از نقطه ای که ظاهرا نقطه امن ما است خارج شویم( ترس از تغییر)، می تواند  مانعی برای شروع یک تغییر باشد و از انواع ترس ها مثال زدند: ترس از شکست، ترس از سرزنش مردم، ترس  از دست دادن موقعیت فعلی یا بدتر شدن مشکلات، ترس از اختلافات خانوادگی و خراب شدن روابط و رنجش اطرافیان

کارشناسان گفتند:

شناسایی ترس ها و منشا آنها مهم است. مواجه شدن با هر کدام از این ترس ها راهکار مخصوص خود را دارد. هر وقت حس کردیم که در حال انجام رفتاری هستیم که دوباره ما را در تله می اندازد، باید آن را  متوقف کنیم یا تغییرش بدهیم، تا مشکلات و احساسات بد قبلی تکرار و تقویت نشود. اگر چه این کار به خاطر عاداتی که در ما بوجود آمده سخت است اما ولی نباید دلسرد شویم و از متخصصین مانند روانشناسان کمک بگیریم. تغییر یک فرایند زمان بر  است .برای حال خوب باید سختی آن را تحمل کرد. وقتی به این نقطه برسیم که با فرار کردن از موضوع یا انکار واقعیت، مساله حل نمیشود می تونایم قدم بعدی را برداریم و تغییر را آغاز کنیم.

برای آسان تر کردن این فرایند:

باید از کارهای ساده تر، تغییرات کوچک تر شروع کرد. هر تغییر را به چند گام کوچک  تقسیم کرد، الگوهایی از موفقیت داشت،انگیزه هایی رادرون خود پیدا کرد که مشتاق برگشتن به دنیای قبلی نباشیم و بایدنقش دیگران در این تغییرات را در نظر بگیریم(ما باید لیستی از افراد حمایت کننده یا مانع را داشته باشیم. در مورد اطرافیان، مورد اعتماد، تجدید نظر کنیم.)

این ها روش هایی است که خودکارآمدی( احساس توانایی ما به انجام موفق یک کار) را بالا می برد.

صبر کردن، منظم جلو رفتن، دلسرد نشدن، تشویق کردن خود، خود را محکوم و قربانی سرنوشت ندانستن، کمک گرفتن از روانشناسان همه اجزای مهمی هستند.

 

2 thoughts on “ذهنیت های مقابله ای ناکارآمد

  1. *مریم-90 says:

    سلام خانم رحیمی
    ممنون بابت این مطالب
    ان شالله شماوهمکارانتون که باصبوری به درد دلهای ماگوش میکنیدودلسوزانه راهنماییمون میکنید، همیشه تندرست وموفق باشید وسال خوبی رو پیش روداشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *