جلسه ۱۶ بهمن ۱۴۰۰
به نام یاری دهنده دل ها
کارشناسان: آقایانی- فرهندی- رحیمی
جمله روز: ما باید تمام جنبه های خوب وبد وجودمون رودوست داشته باشیم تابتونیم به آرامش برسیم ورنجشمون هم ازدیگران کم رنگتر میشه(کتاب نیمه تاریک وجود)
جلسه با این سوال که اگر درباره ذهنیت های کودک سوالی وجود دارد شروع شد.
مراقبین از کودک های درون خود صحبت کردند و مثال هایی از وقتی که ذهنیت کودک آنها دچار عصبانیت می شود زدند.
کارشناس سلامت روان در این باره گفتند ما احساسات مختلفی را در خود تجربه می کنیم.
چیزی که میتواند به ما کمک کند شناخت افکار و احساسات در رابطه با موضوع هست.
یکی از این احساسات خشم است. وقتی احساس می کنیم توسط دیگران کنترل می شویم و ناچار می شویم سکوت کنیم دچار خشم می شویم که طبیعی است. مانند وقتی که کسی به ما ضربه ای وارد می کند و ما دچار درد می شویم.
ما نمی توانیم و نباید درد را انکار کنیم ولی می بایست آن را درست بروز دهیم و آن را کنترل کنیم. یعنی به واکنش های خود در هنگام عصبانی شدن از موضوعی کنترل داشته باشیم.
علاوه بر این کنترل شدن، عزت نفس را هم پایین می آورد.
مراقبین در ادامه بحث گفتند که ما باید بتوانیم در زمان حال زندگی کنیم ولی وقتی موضوعی پیش می آید که دچار خشم می شویم، در واقع خاطرات گذشته دوباره به یاد خواهند آمد مانند زخم کهنه ای که سر باز می کند.
خانم آقایانی اشاره کردند ما می بایست مهارت گفتگو کردن را یاد بگیریم و چیزهایی را که نمی توانیم تغییر دهیم را بپذیریم.
پذیرش به معنی سرپوش گذاشتن و سرکوب کردن احساسات منفی نیست. در پذیرش احساسات منفی وجود ندارد، لذا با یاد آوری خاطرات نباید دوباره دچار خشم، غم و یا سایر احساسات منفی شویم.
مراقبین تجربیاتی داشتند به این صورت که نمی توانند احساس ناراحتی خود را به دیگران بگویند، آنها به خاطر جلوگیری از دلخوری، خراب نشدن روابط خانوادگی احساسات منفی خود را پنهان می کردند.
ولی با گفتگو به این نتیجه رسیدند که تخلیه نشدن احساسات منفی به روش درست، آسیب زننده به خودشان و دیگران است و جبران آن سخت می باشد.
خانم آقایانی در این باره گفتند:
باید اول ببینیم که این احساسات متناسب با موضوع هست، گاهی ما از یک موضوع برداشت اشتباهی داریم و درک درستی نداریم. مهم است که بدانیم هیجانی که تجربه میکنیم واقعی است یا غیرواقعی و برداشت اشتباه ماست. گاهی شخصی که ما را عصبانی کرده، منظوری نداشته است ولی ما با یاد آوردن خاطرات، طرحواره ها(الگوهایی که از گذشته در ذهن ما شکل گرفته)، واکنش منفی نشان می دهیم.
ما باید منبع اصلی خشم، غم ، تنفر و تنهایی را پیدا کنیم و منشا اصلی راحل کنیم.
دوم قرار نیست که همه ی بار احساسات خود را به تنهایی به دوش بکشیم.
ما باید در مورد مشکل پیش آمده با حفظ احترام و دلبستگی با کسی که ما را ناراحت کرده صحبت کنیم به خصوص اگر موضوع دایما تکرار می شود، از آنها بخواهیم که دوباره تکرار نشود.
مرزهای بین خود و دیگران را حفظ کنیم. یعنی توقعات نابجایی که دیگران دارند را انجام ندهیم. باید طوری رفتار کنیم که زحماتی که می شکیم دیده شود.
در صورتیکه نمی توانیم صحبت کنیم، خوبست که آنها را بنویسیم.
همچنین در حل کردن مشکل بوجود آمده از دیگران کمک بخواهیم.
مراقبین اضافه کردند که حفظ احترام یک مساله دو طرفه است، آنها گفتند گاهی دوست دارند در همان احساسات منفی بمانند حتی اگر موضوع بسیار مهم نباشد.
خانم آقایانی در توضیح این نکته توضیحاتی در زمینه ذهنیت والد دادند:
ما یک والد خوب داریم که میتواند در مقابل هیجانات منفی به خوبی از ما مراقبت کند. والد خوب با ما مهربان و پذیراست و دقیقا مثل یک مادر خوب که در صدد همدلی و پذیرش کودک هست با ما رفتار میکند.
مهربانی با خود در کنار حل مسئله و جراتمند بودن و به موقع صحبت کردن در مورد مسائل مهم است. سرزنش و تنبیه گاهی از طرف دیگران است گاهی این ما هستیم که خود را تنبیه میکنیم این دومی بدتر از اولی است. تنبیه خود باعث میشود دچار مشکلات زیادی شویم( این تنبیه گاهی به صورت سکوت، عدم توجه به خود، گاهی به شکل کار بیشتر کردن در می آید)
جمع بندی:
خودشناسی سخت و دردناک است، به مرور اتفاق می افتد اما اگر نترسیم میتوانیم به خوبی رشد کنیم.
پذیرش خود و دیگران یکی از فاکتورهای مهم سلامت روان است.
خشم می تواند از شرایط موجود یا روابط گذشته ی ما نشات بگیرد. خشمی که از گذشته نشات می گیرند مربوط به طرحواره های ما هستند.
باید بررسی کنیم که آن مساله چطور موجب خشم شده، وقتی متوجه این مساله شویم، حل کردن آن راحت تر می شود.
مصوبات:
فایل صوتی ذهنیت والد ارسال شود.
در زمینه چگونگی گفتگو و ارتباط موثر، کنترل خشم در مقابل توقعات نابجا صحبت شود.
سلام
خیلی ممنون خانم رحیمی