جلسه ۲۴ اردیبهشت

جلسه روز ۲۴ اردیبهشت

کارشناسان: حانمها رحیمی- آقایانی- فرهندی

 

در این جلسه چند سوال توسط مراقبین مطرح شد و به بحث و گفتگو گذاشته شد.

سوال اول: چرا با وجود اینکه کاری را با ذوق شروع می کنیم، بعد از مدتی دنبال دلایل متعددی برای رها کردن آن می گردیم؟ در این مواقع دچار کدام تله زندگی هستیم؟

دلایلی که به بحث پرداخته شد:

  • تحت تاثیر دیگران و یا جو و محیط اطراف کاری را شروع می کنیم، بدون اینکه علاقه ای به آن کار داشته باشیم و یا نیاز ما باشد
  • معیار های سر سختانه و یا والدین پر توقع داریم، بنا براین بعد از مدتی دچار دلزدگی می شویم
  • اگرچه استعداد انجام یک موضوع را داریم و آدم دارای پشتکاری هستیم ولی اهداف غیر واقع بینانه برای خود انتخاب کرده ایم.
  • برنامه ریزی درست و متعادلی نداشته ایم، در ابتدای کار که انگیزه بالاتری داشته ایم، با نیرو و فشار زیاد سعی کرده ایم کار را به انجام برسانیم و از حد تعادل خارج شده ایم. در میانه راه خسته می شویم.
  • آگاهی کافی در مورد موضوع مورد نظر و مشکلاتی که دارد نداریم، بنابراین آمادگی کافی برای بر خورد با مشکلات و حل آنها را پیدا نکرده و وارد آن شده ایم.

سوال دوم: اکثر سالمندان  می خواهند که نیاز های عاطفی شان بیشتر مورد توجه قرار بگیرد،  به طور مثال از مراقب توقعات زیادی دارند و  مراقب هر کاری میکند راضی نیستند  گاهی انتظار دارند که مراقب  همیشه کنار آنها باشد و صحبت های خود، او را  دچار عذاب وجدان میکنند. در این شرایط چه باید کرد؟

 

محبت به والدین و رسیدگی به آنها وظیفه ما است. ولی باید بین محبت کردن و وابسته کردن تفاوت قائل شویم. باید بین کارهایی که سالمند توانایی انجام آن را به خاطر کهنسال شدن ندارد و کارهایی که می تواند انجام دهد ولی به دلایل مختلف انجام نمی دهد فرق بگذاریم. به طور مثال برای اینکه تنبلی می کند، می خواهد مراقب را پیش خودش نگه دارد تا تنها نباشد، می خواهد  از نظر عاطفی توجه بیشتری را بگیرد …

ما باید بتوانیم مطابق با آنچه که به صلاح سالمند و خودمان است عمل کنیم. همانطور که یک کودک به خاطر کودک بودن نمی تواند از خود مراقبت کند، یک سالمند هم به خاطر سالمند بودن نمی تواند بعضی کارها را انجام بدهد، در اینجا رسیدگی ما ضروری است.

ولی در بعضی لحظات برای آنکه کودک رشد کافی کند و یا درست پرورش یابد ما دلسوزی را کنار می گذاریم. در مورد سالمندان برای حفظ سلامت جسمی و روانی آنها در بعضی لحظات باید دلسوزی را کنار بگذاریم تا وادار به تحرک جسمی و روانی شوند و در آینده بیمار نشوند. علاوه بر این خودمان هم آسیب نبینیم.

ما الگوی تربیتی والدین خود را تکرار می کنیم، یعنی همانطور که آنها از ما در کودکی مراقبت کرده اند و ما را به خود وابسته کرده اند،  ما به صورت ناخودآگاه از آنها در سالمندیشان مراقبت می کنیم و آنها را وابسته به خود نگه می داریم.

وابسته کردن با مراقبت کردن درست متفاوت است.

مراقبی که همکاری دیگران را برای مراقبت نمی پذیرد، سالمند را به خود وابسته می کند.

 

سوال سوم: مادر من خیلی میترسه . من و خواهرم هر روز نوبتی چند ساعت میریم پیش مامان ولی وقتی میخوایم بیاییم بیرون از خونه مرتب تکرار میکنه درو کلید کن چون من تنهام .بیشتر از ده بار میگه نمیدونم چطوری بهش این اطمینان رو بدم که در رو حتما میبندم تا نترسه

در این مواقع یا ترس واقعی وجود دارد  یعنی سالمند به خاطر ناتوانی هایی که دارد ،  افکار خودش یا حرف ها و داستان هایی که شنیده است  و یا تجربیات ناخوشایند قبلی دچار ترس شده است. در این مواقع باید عامل ترس را بر طرف کرد. یعنی فرضا اگر چیزی هست که موجب احساس نا امنی می شود، آن را بر طرف نمود.

یا ترس غیر واقعی یعنی اظهارات، در واقع به نوعی بهانه ای برای بیشتر ماندن یا شب را کنار سالمند سپری کردن و ایجاد عذاب وجدان در مراقب ها است.

در این مواقع آگاه سازی تا حدی می تواند کمک کند. چون در مورد ترس های غیر واقعی معمولا با صحبت کردن نمی توان اشخاص را قانع  کرد. کارهایی که می توان  انجام داد اظهار محبت و ایجاد احساس امنیت در مواقعی است که در کنار آنها هستیم تا توشه ای برای زمان هایی که ما در کنارشان نیستیم داشته باشند.

 

این سوال از بعد دیگری هم بررسی شد… به این مساله توجه شد که گاهی تکرار مطرح کردن یک موضوع می تواند نشانه هایی از اختلالات دیگر باشد به طور مثال سالمندی که دچار فراموشی است، یا بر اثر روزمرگی و یکنواختی حساب زمان از دست او خارج شده، یا دچار افکار و رفتار های وسواسی است و یا اضطراب دارد ممکن است در خواست های خود را مکرر تکرار کند و دفعات قبلی را به خاطر نیاورد. لذا باید سعی به درمان آن  اختلال نیز پرداخت. یا اگر مشکل درمان ندارد راه هایی برای ساده کردن مساله، و کمتر تکرار شدن آن پیدا کرد.

یکی از مراقبین مثال زدند که سالمند ایشان چندین بار وضو می گرفتند و فراموش می کردند، یکی از راه حل هایی که پیشنهاد شد گذاشتن یک کاغذ کنار دست سالمند و علامت گذاری برای هر بار وضو گرفتن بود.

 

سوال آخر: چه کار کنیم که با وجود رفتار های سالمند و در خواست های مکرر، کمتر ناراحت شویم و آسیب ببینیم؟

  • مهم این است که با وجود شرایطی که داریم (توان جسمی، درگیری های عاطفی، مشکلات مالی، شغل، مسوولیت های دیگری را که علاوه بر مراقبت داریم) از پس آنها بر بیاییم و بدانیم همه این ها قسمتی و دوره ای از زندگی هستند که می گذرند و تمام می شوند ولی باید به نحوی بگذرند که کمترین مشکل را برای ما ایجاد کنند و به بهترین شکل ممکن در این دوره زندگی کنیم . در این وضعیت، پذیرش خود و موقعیت مهم است. پذیرش یک موضوع با تحمل آن به ناچاری  و وقف کردن خود متفاوت است.این پذیرش به آرامش روانی ما کمک می کند.
  • با همه گرفتاری هایی که داریم زمانهای هر چند کوچکی را برای اوقات فراغت، تفریح ، رسیدگی به علایق خود، در نظر بگیریم، که خستگی ناشی از مراقبت باعث کم شدن صبوری ما نشود. این گذاشتن وقت آزاد برای خود بستر را برای مسوولیت های زیادی که داریم فراهم می کند.
  • انتظار نداشته باشیم که همه افراد مانند ما باشند و فکر کنند و آنها را قضاوت نکنیم.

 

 

 

One thought on “جلسه ۲۴ اردیبهشت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *