جلسه ۱۸ تیر ۱۴۰۱
کارشناسان: رحیمی- آقایانی
این جلسه پس از گوش دادن به فایل های صوتی طرحواره تنبیه شروع شد و شرکت کنندگان مشکلات خود را در این زمینه مطرح کردند.
دو نفر از شرکت کنندگان گفتند که توسط همسران شان مورد سرزنش زیادی قرار می گیرند. یکی از شرکت کنندگان گفت اگر چه همسرش بیمار و در بستر است و برای انجام امور روزمره وابسته می باشد اما هر اتفاقی که می افتد، من را سرزش می کند و من را مقصر می داند.
سایر شرکت کنندگان اظهار نظر کرند که:
-سرزنش دیگران می تواند به علت حس نقص درونی باشد.
-ما آدم هایی را جذب می کنیم که طرحواره های ما را فعال می کنند، پس اگر ما کسی هستیم که از دیگران سرزنش می شنویم، خودمان هم شخصی هستیم که خودمان را هم سرزنش می کنیم، یعنی خطاهای خود را دیر می بخشیم، خودمان را دائما گناهکار و خطاکار می بینیم.
-وقتی مسوولیت های زیادی را بر عهده بگیریم، و در همه امور پیشقدم شویم با چالش های بیشتری مواجه می شویم، ممکن است تجربیات منفی بیشتری داشته باشیم و دچار خطاهای بیشتری شویم که این تبعات زیادی به دنبال دارد که یکی از آنها سرزنش شدن و پاسخگو بودن است. اگر بعضی امور را واگذار کنیم و یا در بعضی مسایل خود را کمتر دخالت دهیم این مساله کمتر می شود. اگر تقسیم کار و تقسیم مسوولیت داشته باشیم و با هم فکری تصمیم گیری کنیم، آنوقت همیشه یک نفر مقصر قلمدادنمی شود. ما این مساله را گاهی در بین مراقبین هم می بینیم، معمولا مراقبی که مسوولیت بیشتری به عهده می گیرد و زحمت بیشتری می کشد، بیشتر با سالمند در گیر می شود، و اگر اتفاق ناگواری بیوفتد بیشتر هم از طرف سالمند و هم مراقبین دیگر مورد سرزنش قرار می گیرد. معمولا توقعات و خواسته های سالمند از مراقب اصلی رو به روز بیشتر می شود به طوریکه حتی توقع نه شنیدن از مراقب اصلی را هم ندارد.
-در جامعه افرادی وجود دارند که خودشان را همه چیز دان و همه چیز فهم می دانند، افرادیکه تصور می کنند بهتر از همه از پس امور بر می آیند، زودتر از همه متوجه مشکلات می شوند و با هوش تر هستند. این رفتار سرزنش کردن، انتقاد کردن، سرکوفت زدن، ایراد گرفتن از دیگران و تقصیر ها را به گردن دیگران انداختن را از طرف این افراد مشاه هده می شود. چون نسبت به خود این احساس را دارند به خود اجازه می دهند که به دیگران تذکر دهند و حتی مسوولیت خطاهای خود را به گردن دیگران بیاندازند.این افراد لزوما و واقعا همه فن حریف و با هوش تر از بقیه نیستند.
– افرادیکه تنبیه گر هستند بر عکس آنچه که ادعا می کنند تهی هستند. این افراد در مورد همان موضوعی که درباره اش ادعا می کنند نقطه ضعف بیشتری دارند و سرزنش کردن پوششی است برای اینکه نقطه ضعف خود را بپوشانند. با اظهار نظر کردن و پر نشان دادن خود، می خواهند خود را بالاتر از دیگران نشان دهند.
– افرادیکه شیوه تنبیه را به کار می گیرند کم کم دچار خشم، فرسایش روحی و سرخوردگی خود و دیگران می شوند و اوضاع را بدتر می کنند.
نظر کارشناس: ما در طرحواره تنبیه، یک تنبیه را معطوف به خود و یک تنبیه را معطوف به دیگران داریم. ما شرایط سرزنش را فراهم می آوریم یا خود را مستحق سرزنش می بینیم. وقتی همسری بسیار سرزنشگر است، تنبیه می کند و مسوولیت ها را گردن دیگری می اندازد، هیچ خطایی را تاب نمی آورد نسبت به خودش هم همین گونه است.
یکی از راه هایی که می توانیم به تعدیل این طرحواره کمک کنیم، به این فکر کنیم که آیا همه آدم ها بدون خطا هستند؟ و این مساله را با شخص سرزنشگر با لحن خوب مطرح کنیم. در زمانهایی که روابط خوب است در مورد موضوعات آزاردهنده صحبت کنیم.
افرادیکه طرحواره تنبیه دارند فکر می کنند با تنبیه کردن می توانند رفتار طرف مقابل خود را تصحیح کنند، چون بعضی رفتارهای این افراد در گذشته با تنبیه شدن شکل گرفته است. باید در نظر بگیریم که آیا تغییر رفتار ما می توانسته با تشویق کردن، دادن حس خوب و کلمات مناسب تغییر بهتری را داشته باشد؟
شرکت کنندگان ادامه دادند در مقابل رفتار سرزنشگر همسران شان مجبور به سکوت هستند تا آرامش بیشتری داشته باشند.
همچنین گاهی شرایط طوری است که نمی توان مسوولیت ها را به دیگران داد و ما با وجود اینکه می دانیم مسوولیت بیشتر، سرزنش بیشتر هم به دنبال دارد ماناچار به پذیرش آن هستیم به طور مثال وقتی خواهر ها و برادر های دلسوزی نداریم ناچاریم مسوولیت سالمند را بر عهده بگیریم. یا وقتی همسر ما در شرایطی از نظر سلامتی نیست که بتوانیم با او مشورت کنیم و یا کارهایی را به او بسپاریم ناچاریم که مسوولیت امور خانوه را بر عهده بگیریم.
نظر کارشناس: وقتی ما بیشتر از حد مسوولیت هایی را می پذیریم، دچار خشم می شویم. تعادل بین وظایفی که باید به عهده بگیریم و کارهایی که نباید انجام دهیم بسیار مهم است.
شرایط هم در به عهده گرفتن مسوولیت ها مهم است اما واکنش هایی که ما به موضوعات نشان می دهیم نیز اهمیت دارد. وقتی والدی سرزنشگر است اعصاب ما را به هم می ریزد و ما ممکن است واکنش های تندی نشان دهیم و یا خیلی صبوری کنیم و اصلا واکنشی نشان ندهیم. حد وسط واکنش نشان دادن می تواند طرف مقابل را متوجه رفتار نادرستش کند. یاید اگر خیلی خشن هستیم سعی کنیم، آرا متر شویم و بخشش را انتخاب کنیم و اگر خیلی منعطف هستیم و دایم سکوت را انتخاب می کنیم باید سعی به رفتار جراتمندانه کنیم.
خانم رحیمی مطرح کرند که:
همه ما بالاخره خطاهایی داریم چطور می توانیم خودمان را راحت تر ببخشیم و کمتر خود را تنبیه کنیم؟
شرکت کنندگان اظهار نظر کردند که:
- ما می توانیم تعارضات ذهنی و افکار منفی که به صورت ناخود آگاه به ذهن ما می آید روی کاغذ بنویسیم و مانند یک مادر دلسوز و منصف به آنها پاسخ دهیم. از خود به خاطر خطایی که اتفاق افتاده دفاع کنیم تا کم کم بار منفی احساسی که در ذهن ما شکل گرفته کمتر شود.
- باید اگر خطایی داشتیم بپذیریم و تکرار نکنیم و اگر مورد اتهام قرار گرفتیم با دلایل و منطق ثابت کنیم که کار ما اشتباه نبوده است.
- پذیرفتن توانایی های خود باعث می شود زودتر خود را ببخشیم.
نظر کارشناس: طرحواره تنبیه از آنجایی تشکیل می شود که ما والدین مستبدی در کودکی داشتیم که فکر می کردند صلاح ما را بهتر از هر کسی می دانند و به خاطر کوچک ترین اشتباهات ما را مورد بازخواست قرار می دادند، هیچ اشتباهی را تاب نمی آوردند و فکر می کردند که با تنبیه کردن می توانند مانع تکرار اشتباه شوند. ما در بزرگسالی همچنان این حال را با خود داریم یعنی فکر می کنیم که مستحق تنبیه هستیم. برای رفع این مشکل، گفتگویی دو طرفه قسمت رئوف، مهربان و بخشایشگر خودمان با قسمت بسیار خشن، عصبانی و درصدد تنبیه است.
روی یک برگه کاغذ هر آنچه که والد سرزنشگر درذهنتان می آورد بنویسید و سعی کنید با والد حامی و مهربان به آن پاسخ دهید.
در این کار واقعیت را در نظر بگیرید که آیا واقعا خطایی اتفاق افتاده است یا خیر.
اگر خطایی اتفاق افتاده باید آن را بپذیرم و بتوانم آن را اصلاح کنم. اگر نتوانستم جبران یا اصلاح کنم خودم را ببخشم و بپذیرم که این موضوع هم بخشی از خطاهای انسانی است که ممکن است اتفاق بیافتد. پس قرار نیست که ما اشتباهات را نبینیم، نا دیده بگیریم و جنبه مثبت آن را در نظر بگیریم. اگر واقعا اشتباهی اتفاق افتاده باید بررسی کنیم که چرا خطا اتفاق افتاده و برای آن چه کاری میشود انجام داد.
اما اگر خطایی واقعا اتفاق نیافتاده و این من هستم که خودم را مقصر و خطاکار قلمداد می کنم و من دارم بیش از اندازه بابت یک موضوع خودم را سرزنش می کنم و مجرم می دانم و تنبیه می کنم ، باید آن را اصلاح کنم.
در هر دو مورد باید از والد خوب و حامی خود کمک بگیریم که به ما انگیزه دهد و به ما راه رشد را نشان دهد.
باید در گفتگوی دو والد جانب انصاف را رعایت کنیم. جاهایی که واقعا خطا کردیم، آن را توجیه نکنیم بلکه بپذیریم و سعی کنیم جبران کنیم و مانند والدین مهربانی باشیم که در حین اینکه مراقب ما هستند که ما به خاطر خطایمان ناراحت نباشیم، ما را می بخشند و راه درست را هم نشان می دهند.
چطور می توانیم وابستگی سالمند را فقط به یک مراقب کم کنیم؟
پاسخ کارشناس: اگر سالمندان ما فقط به ما وابسته هستند به این دلیل است که ما مسوولیت های بیشتری را قبول کرده ایم و به تدریج دیگران را از این مراقبت کردن دور کرده ایم. ما باید کم کم و به تدریج از اطرافیان بخواهیم دوباره مسوولیت قبول کنند تا سالمند هم به پذیرش برسد. ممکن است مخالفت ها و یا دلخوری هایی ایجاد شود ولی در بلند مدت این کار مفید است. یک مقدار باید پا روی دلمان بگذاریم، ممکن است اول کار همه به خوبی ما نتوانند کار مراقبت را به درستی و کامل انجام دهند ولی به مرور زمان آنها نیز مانند ما در این کار حرفه ای می شوند. باید صبر کنیم تا تعادل ایجاد شود یعنی با کمک دیگران به مراقبت بپردازیم تا آرامش بیشتری داشته باشیم و مراقبت بهتری هم انجام دهیم.
سلام خانم رحیمی
خیلی خیلی مفید بود به خیلی چیزا دقت نکرده بودم ولی با این خلاصه خیلی چیزهارو فهمیدم ممنون ازشما