کارشناسان: خانمها آقایانی و فرهندی
در این جلسه شرکت کنندگان درباره وضعیتی که هفته گذشته داشتند مختصری صحبت کردند. جلسه پس ازگوش دادن به باقی مانده فایل های صوتی کودک شاد و بزرگسال سالم تشکیل شد. در این جلسه شرکت کنندگان به پرسش و پاسخ در زمینه کودک درون خود پرداختند.
چند نفر از مراقبین گفتند که دائم یاد گذشته ها و دوران کودکی خود می افتند، دلتنگ آن زمان می شوند، دلشان می گیرد و گریه می کنند. افسوس می خورند که چرا از گذشته خوب استفاده نکرده اند و دوست دارند که به عقب بر گردند.
– دائم فکر می کنند که کار دارند، ارام و قرار ندارند و نگرانند که از کارها عقب بمانند.
– حال کودک درونشان دائم تغییر می کند گاهی بهانه می گیرد و گاهی آرام است.
– کودک شاد و فعالی دارند.
خانم آقایانی در پاسخ به اظهارات مراقبین گفتند: اینکه کودک درون ما گاهی بهانه می گیرد و گاهی آرام است طبیعی است.
طبیعی است که ما افسوس روز های خوب گذشته را به خصوص در مواردیکه نمی توانیم تکرارش کنیم بخوریم. اما اهمیت این موضوع بیشتر است که بدانیم در حال حاضر چه کاری می توانیم انجام دهیم و باید شادی را تجربه کنیم. شادی یکی از هیجان هایی است که به ما انرژی می دهد، سطح هورمونهای خوب را بالا می برد و باعث می شود که بتوانیم احساس بهتری در مورد زندگی و خود داشته باشیم. بنابراین اهمیت دارد که کودک شادمان را در زمان حال زنده نگه داریم. مدل شادی که امروز تجربه می کنیم می تواند با گذشته متفاوت شود ، ما می توانیم راه حل هایی را پیدا کنیم تا به شیوه های جدیدتری از زندگی لذت ببریم. ما وقتی کودک شاد را تجربه می کنیم که بتوانیم نیازهایمان را برآورده کنیم.
اینکه فکر می کنیم کارهایمان به موقع انجام نمی شود، عقب می ماند و یا روی برنامه ریزی نیست ممکن است دو علت داشته باشد
یکی اینکه ما واقعا به کارهای روزانه مان نمی رسیم.یعنی تعداد کارهایی که برای یک روز در نظر گرفته ایم به اندازه است اما ما آنقدر روی چند مورد متمرکز می شویم و وقت می گذاریم و به صورت وسواس گونه روی آن وقت می گذاریم که زمانی برای سایر کارها نمی ماند
یا گاهی آنقدر کارهای زیادی را برای یک روز در نظر می گیریم که هیچکسی در واقعیت نمی تواند آنها را انجام دهد.
پس باید با نگاه واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم یعنی آیا کارهایی که من برای خودم مقرر کرده ام تا در یک روز انجام دهم، با وجود کارهای روزمره، مشکلات و دغدغه هایی که وجود دارد شدنی است؟ اگر دیدیم سطح توقعات ما از خودمان زیاد است، باید آن را کم کنیم.
در مجموع می تواند این موضوع مربوط به داشتن معیارهای سرسختانه باشد.
در ادامه پرسیده شد بعضی وقت ها وقتی یک برنامه ای به غیر از روتین روزمره در هفته داریم مثلا جلسه ای، مهمانی … برنامه ای که بارها و بارها در زندگی اتفاق افتاده باشد از یکی دو روز قبل استرس داریم، با اینکه هیچوقت نشده که یک برنامه را خراب کنیم یا دیر برسیم یا یک اتفاق بدی بیافتد، شب بد می خوابیم، صبح زود از خواب بیدار می شویم. استرس این را داریم که برنامه به خوبی انجام شود. برای کم کردن استرس و تعدیل این حالت ها چه کاری می شود انجام داد؟
بعضی موضوعات اهمیت ویژه ای دارند و استرس های مخصوص خود را دارند به طور مثال خواستگاری. وجود این استرس ها تا حدودی طبیعی هستند. جایی استرس ها غیر طبیعی می شود که یک کار روزمره ای را می خواهیم انجام دهیم که اهمیت دارد ولی کار بسیار ویژه ای هم نیست. این بر می گردد به اینکه ما سطح توقعات مان از خودمان بسیار بالاست. یعنی فکر می کنیم که کارها باید به بهترین شکل ممکن پیش برود. نمی خواهیم خطایی داشته باشیم و دچار اشتباه شویم، چیزی کم و کسر باشد، همه چیز صد در صد باشد که این شدنی نیست.
این باز هم بر میگردد به معیارهای سرسختانه که برای انجام دادن کارهای زندگی ایجاد می کنیم و احساس می کنیم ممکن است از پس آن بر نیاییم. این معیارها در دوران کودکی شکل می گیرد، زمانی که از ما توقعات بیجا داشته اند و بابت انجام ندادن آن، سرزنش شده ایم. حالا که بزرگ شده ایم خودمان دست از سر خودمان بر نمیداریم. کاری که می شود برای این موضوع انجام داد این است که باید مهربانی با خود را یاد بگیریم و تخلیه هیجانی داشته باشیم.
لیستی از نیاز ها و خواسته هایی داشته باشیم، به آنها و چگونگی رفع آن توجه کنیم. ببینیم چه چیزی به ما لذت می دهد و در قید و بند اینکه همه کارها را به اندازه ۱۰۰ انجام دهیم نباشیم. دقت کنیم ما فقط یک بار شانس زندگی داریم و اگر بخواهیم همه چیز کامل باشد به مشکل می خوریم.
این موضوعات بر می گردد به کودک آسیب پذیری که احساس نقص می کند و یا دوست دارد که کامل باشد.
سوال بعدی:
قبلا گفتیم کودکانی که در دوران کرونا دوران رشد خود را سپری کرده اند طرحواره آسیب پذیری را به خاطر هشدارهای زیادی که شنیده اند می گیرند. بین سالهای ۵۷ تا ۶۷ نیز که مصادف با انقلاب و جنگ بود، نیز کودکان انواع هشدارهای عدم امنیت را از طرف خانواده، رادیو تلویزیون و غیره دریافت می کرند، کودکان این دوران هم طرحواره آسیب پذیری دارند؟
سه عامل هستند که باعث می شود که طرحواره ها شکل بگیرند:محیط، والدین، ژنتیک کودک.
محیط یکی از فاکتورهایی است که می تواند بسیار تاثیر گذار باشد به خصوص دوره های زمانی. به طور مثال رکود اقتصادی یا جنگ می تواند باعث آسیب پذیری شود ،… یا موجب بی اعتمادی شود یا برای کودکانی که والدین خود را از دست می دهند طرحواره رها شدگی ایجاد گردد. همچنین حوادث طبیعی مانند زلزله می توانند در شکل گیری طرحواره ها نقش فعال داشته باشند.
در ادامه مراقبین در مورد رفتار جراتمندانه سوال کردند
پاسخ: گاهی نداشتن رفتار جراتمندانه به طرحواره نقص و شرم بر می گردد یعنی اینکه من احساس می کنم آدم با ارزشی نیستم، خصوصیات مثبت کمی دارم. بنا براین ترجیح می دهم که سکوت کنم و کوتاه بیایم پس داشتن تصور مثبت به ما در انجام رفتار جراتمندانه کمک می کند. برای بدست آوردن رفتار جراتمندانه باید توانایی های خود را پیدا کنیم. ما تنها آدمی نیستیم که ممکن است خطا کنیم. همه آدم ها ممکن است اشتباه یا خطا کنند. خود را قضاوت نکنیم، چون قضاوت کردن خود و بزرگ کردن اشتباه باعث می شود در جاهای دیگر جرات اظهار نظر داشته باشیم.
یکی دیگر از مواردی که به رفتار جراتمندانه کمک می کند توانایی شنیدن نه به در خواست هایمان است. اینکه با شنیدن نه رنجیده خاطر نشویم. حالمان بد نشود و سعی کنیم در خواست های دیگری داشته باشیم.
ما می توانیم رفتار جراتمندانه را تمرین کنیم به طور مثال وقتی خرید می رویم تعداد جنس های کافی را در مغازه های مختلف ببینیم و واقعا جنس مورد دلخواه خود را بخریم نه اینکه از روی رودربایستی که مغازه دار اجناس مختلف را پیشنهاد کرده است خرید کنیم.
سلام خانم رحیمی ممنون از زحماتتون