۸ آبان ۱۴۰۰

اولین باران پاییزی را در مسیر رسیدن به بیمارستان امام خمینی و با قدم زدن در محوطه آن سپری کردم. با این امید که روزهای در پیش رو بهتر از قبل باشد.

با آرزوی سلامتی برای همه افرادی که گرفتار بیماری هستند ، مغفرت برای آنهایی که به خصوص در دو سال گذشته از دست رفته اند و کاهش رنج بازماندگان.

اگر چه دنبال کردن امور در زیر باران سخت به نظر می رسد و شاید امور را به تعویق بیاندازد ولی با این نگاه که مطمئنا این اولین باران نخواهد بود و روز های خوب و سخت زیادی پیش روست و نمی شود کارها را به تاخیر انداخت راهی بیمارستان شدم .

باران کمک کرد از استرسی که معمولا در دنبال کردن کارهای اداری دارم و به خصوص حال و هوایی که گاهی در مراجعه به بیمارستان به من دست می دهد کم شود.

 

شروع تلاش برای دسترسی به اطلاعات تماس سالمندان با تماس و گرفتن راهنمایی از یک دوست در دفتر پرستاری معاونت درمان دانشگاه، دیدن یک دوست تازه، بازدید از کلینیک یلدا که ساختمانی کوچک و چند طبقه است و انجام مراحل اداری آغاز شد. دریافت مجوز و مراجعه به واحد ترخیص و مدارک پزشکی ساده تر از مراجعه به سایر سازمانها بود. کارکنان زحمت کشیدند و اطلاعات تماس یک ماه مراجعین ترخیص شده از بخش های بستری را دادند.

امیدوارم بتوانم با سرعت بیشتری برای پیدا کردن مراقبین سالمندان پیش روم.

نام نویسنده: - Admin@User

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

For security, use of Google's reCAPTCHA service is required which is subject to the Google Privacy Policy and Terms of Use.